سنتهای مذهبی و معنوی، به عنوان بخشی جداییناپذیر از تاریخ بشریت، هزاران سال است که روشهای مؤثری برای مقابله با استرس و چالشهای زندگی ارائه میکنند. این روشها، که بر باورها، ارزشها و تعاملات انسان با جهان اطرافش متکی هستند، از طرق مختلف، به افزایش سلامت روانی و جسمی افراد کمک میکنند.
مطالعات مرتبط با تأثیر دین و معنویت بر سلامت عمومی، فردی و اجتماعی، چند دهه است که در حال پیشرفت است. در حالی که مشاوره و رواندرمانی با دین و معنویت، یکسان نیست، اما ترکیب این دو رویکرد میتواند در مواجهه با چالشهای روانی و رفتاری انسانها، مؤثرتر و جامعتر باشد.
اندیشمندان بسیاری در جهان به اهمیت تاثیرات معنویت در بهبود سلامت روانی و کاهش نشانه های اختلال روانی توجه ویژه ای داشته اند (Bonelli & Koenig, 2013; Smith.et.al., 2007, Bouwhuis-Van Keulen et al 2024; Pargament, 2023; Paloutzian & Park, 2014; Richards., 2005, Richards, P. S., & Bergin., 2005). برخی از پژوهشگران با تکیه بر مبانی قرآنی و آموزه های اسلامی، روش های مختلفی را برای ارتقا معنویت و ارتقا سلامت روان در رویکردهای درمانی خود به کار گرفته اند (Iakhin, 2020; Pavlova, 2018; Riyono, 2024; Tehrani, 1996; Rasool., 2015, Haque & Keshavarzi., 2014, Rothman., 2020).
این رویکرد نشاندهندهی تلاش برای بهرهگیری از ظرفیتهای معنوی در درمان و ارتقای کیفیت زندگی است. استفاده از مفاهیم و روشهای روانشناسی در کنار آموزههای دینی، منجر به توسعه مداخلات معنوی مؤثری شده که در درمان اختلالات مختلف روانشناختی مورد استفاده قرار میگیرند (فقیهی و همکاران، 1387). این رویکرد ترکیبی، پتانسیل بالایی برای پاسخگویی به نیازهای روانی و معنوی افراد دارد.
از جملهی این مداخلات، درمان چندبعدی معنوی (جان بزرگی، 1399) است که با بهرهگیری از اصول معنوی و رویکردهای چندبعدی، اثربخشی قابل توجهی در درمان بسیاری از اختلالات نشان داده است. در سال های اخیر پژوهش های بسیاری در رابطه با اثربخشی درمان چندبعدی معنوی در ایران انجام شده است.
برخی پژوهشها نشان میدهند که درمان چندبعدی معنوی، با تأکید بر ارتباط فرد با ابعاد معنوی وجود و احساس آرامش و معنا، میتواند تأثیر مثبتی بر طیف وسیعی از مشکلات سلامتی از جمله علائم جسمانی (شراهی و جان بزرگی، 1400)، اضافه وزن (شمسالاحراری و همکاران، 1400) و نوسانات ضربان قلب (نیکوئی، 1401) داشته باشد. این رویکرد، با کاهش استرس و بهبود پاسخهای فیزیولوژیکی بدن – از طریق اثرگذاری بر سیستم عصبی خودمختار و افزایش تعادل آن – به افزایش توانایی فرد در مدیریت این چالشها،هموارسازی مسیر بهبود و در نهایت افزایش کیفیت زندگی (روحانی و همکاران، 1398) میانجامد.
برخی دیگر از پژوهش ها به بررسی اثربخشی درمان چندبعدی معنوی بر ابعاد مختلف شخصیت پرداخته اند (جان بزرگی، 1377؛ جان بزرگی و جان بزرگی، 1399؛ جان بزرگی و همکاران، 2009). نتایج این پژوهش ها نشان می دهد درمان چندبعدی معنوی از طریق افزایش حس معنا و هدف در زندگی، به بهبود کنترل هیجانی کمک کرده، استقلال، اعتماد به نفس، انعطاف پذیری و سازگاری را تقویت می کند؛ بدین صورت به افراد در کنار آمدن با چالشها و مشکلات روانی کمک می کند. در واقع، درمان چندبعدی معنوی میتواند با تقویت باورها و ارزشهای فردی، ساختار شخصیتی قویتر و پویاتری را شکل دهد.
دسته دیگر از پژوهش ها به بررسی اثرات درمان چندبعدی معنوی بر کاهش نشانه های وسواس_بی اختیاری پرداخته اند (انصاری و همکاران، 1398؛ فرجی و همکاران، 1402؛ منیرپور و حسینی سمنانی، 1398؛ شهرستانی و خدابخشی، 1403). در واقع این درمان با اصلاح خودپنداره، احساس منفی و کهتری که مراجعان مبتلا به وسواس-بی اختیاری را از درمان ناامید میکند، از بین برده، همچنین با اصلاح خداپنداره برداشت فرد وسواسی از خداوند را تغییر میدهد و با کاستن احساس گناه مرضی، به کاهش نشانه های وسواس-بی اختیاری می انجامد.
علاوه براین درمان چندبعدی معنوی، در کاهش نشانههای تنیدگی (رفیعی شفیق و همکاران، 1401)، شدت سوگ (پناهی و همکاران، 1402)، اعتیاد به شبکه های اجتماعی (نظری، 1402) و افسردگی (وهابی ماشک و مجتبایی، 1401؛ داستانی، 1396) نیز مؤثر بودهاست. این رویکرد با تکیه بر باورها و ارزشهای معنوی، به افراد کمک میکند تا با چالشهای زندگی به شیوهای سازندهتر مقابله کرده، از طریق ایجاد حس معنا و امید، به بهبود سلامت روان کمک می کند. بر اساس نتایج پژوهش ها، درمان چندبعدی معنوی، در کاهش نشانه های اضطراب (جان بزرگی، 1395؛ عبدی، 1394؛ منتظری، 1394) و اضطراب مرگ (غنوی، 1404) نیز مؤثر واقع شده است. در واقع این درمان با افزایش پایداری هیجانی و افزایش احساس ایمنی اجتماعی، از سوی دیگر با کاهش احساس گناهکاری و عدم کفایت، زمینه کاهش اضطراب و افزایش آرامش را فراهم میکند.
بنابراین درمان چندبعدی معنوی با انطباق عمل با واقعیت و خداپنداشت، مسیرهای غیرواقعی ذهن را شناسایی کرده، زیربنای اغلب مشکلات و اختلالات روانشناختی را در جهت بهبودی تحت تأثیر قرار می دهد. از سوی دیگر این درمان، با تمرکز بر پیوند با معنویت، موجب دریافت تعریفی از خود، بر پایه معرف واقعی جهان هستی که همه چیز با او به معنای واقعی شناخت پذیر می شود یعنی خداوند متعال، به تقویت هویت یافتگی (نظری، 1389؛ عباسیان، 1400) و تقویت سلف (فرجی و همکاران، 1400؛ جولایی ها و همکاران، 1400) به بالا رفتن احساس ارزشمندی، احساس کارآمدی و حرمت خود کمک می کند.
از آنجایی که رشد هویت عمیقاً با خودآگاهی در ارتباط است (روایی، 1397)، قطع این پیوند با منبع اصلی هستی، یعنی خداوند، و همچنین با خودِ واقعی، میتواند منجر به یک بحران جدی هویتی شود تا جایی که افراد را به سمت اختلالات شخصیت سوق دهد. شواهد پژوهشی (حسینی سمنانی، 1403) نشان میدهد که درمان چندبعدی معنوی در بهبود کارکرد شخصیت و درمان اختلالات شخصیت نیز موثر بوده است. این درمان با تأکید بر ارزشهای معنوی و ارتباط با خداوند، به افراد کمک میکند تا الگوهای رفتاری ناسالم خود را شناسایی و تغییر دهند و به سوی یک شخصیت سالمتر و متعادلتر حرکت کنند.